پارسی نو / فرهنگ و هنر / شعر و ادبیات فارسی / زیباترین مجموعه اشعار و رباعیات خیام

زیباترین مجموعه اشعار و رباعیات خیام

اشعار خیام , اشعار زیبای خیام , اشعار خیام نیشابوری
خیام یکی از شعرای ایرانی است که دارای سبک خاصی است و همه با رباعیات خیام آشنایی دارند. در واقع دو بیتی های خیام در سطح جهان شناخته شده هستند و دارای شهرت هستند. همانطور که می دانید رباعی سرایی یکی از سبک های شعر گفتن است که در ادبیات ایرانی رواج دارد و بسیاری از شاعران دیگر بر مبنای سبک کار خیام رباعی هایی زیبا سروده اند.

مضمون رباعی های خیام و سایر شعرایی که پیرو او هستند می تواند عارفانه و یا عاشقانه باشد. برخی از دو بیتی های عارفانه خیام به حالت عامیانه در آمده و در صحبت های عام مورد استفاده قرار می گیرند.

ما در این مقاله از پارسی نو برای شما هنردوستان بیوگرافی خیام نیشابوری را به همراه رباعیات معروف او گردآوری و منتشر کرده ایم که امیدواریم مورد استفاده شما قرار گیرد.


زندگینامه کامل خیام

عُمَر خَیّام نیشابوری (نام کامل: غیاث‌الدین ابوالفتح عُمَر بن ابراهیم خَیّام نیشابوری) (متولد ۲۸ اردیبهشت ۴۲۷ در نیشابور – درگذشتهٔ ۱۲ آذر ۵۱۰ در نیشابور) که خیامی و خیام نیشابوری و خیامی النّیسابوری هم نامیده شده‌است، همه‌ چیزدان، فیلسوف، ریاضی‌دان، ستاره‌شناس و رباعی‌ سرای ایرانی در دورهٔ سلجوقی است. گرچه پایگاه علمی خیام برتر از جایگاه ادبی اوست و لقبش «حجّةالحق» بوده‌است، ولی آوازهٔ وی بیشتر با انگیزه نگارش رباعیآتش است که شهرت جهانی دارد. افزون بر آن‌که رباعیات خیام را به بیشترِ زبان‌های زنده برگردان نموده‌اند، ادوارد فیتزجرالد رباعیات او را به زبان انگلیسی برگردانده است که مایهٔ شهرت بیشتر وی در مغرب زمین شده‌است.

یکی از برجسته‌ترین کارهای وی را می‌توان سر و سامان دادن و سرپرستی محاسبات گاه‌شماری ایران در زمان وزارت خواجه نظام‌الملک، که در دورهٔ پادشاهی ملک‌شاه سلجوقی (۴۲۶–۴۹۰ هجری قمری) بود، دانست؛ محاسبات منسوب به خیام در این زمینه، هنوز معتبر است و دقتی به مراتب بالاتر از تقویم میلادی دارد. وی در ریاضیات، نجوم، علوم ادبی، دینی و تاریخی استاد بود. نقش خیام در حل معادلات درجه‌ سوم و مطالعاتش دربارهٔ اصل پنجم اقلیدس نام او را به عنوان ریاضی‌ دانی برجسته در تاریخ علم ثبت کرده‌است. پیدا کردن نظریه‌ای دربارهٔ نسبت‌ های هم‌ارز با نظریهٔ اقلیدس نیز از مهم‌ترین کارهای اوست.

شماری از تذکره‌نویسان، خیام را شاگرد ابن سینا و شماری نیز وی را شاگرد امام موفق نیشابوری خوانده‌اند. صحت این فرضیه که خیام شاگرد ابن سینا بوده‌است، بسیار دور از ذهن می‌داند، زیرا از دیدِ زمانی با هم دگرگونیِ زیادی داشته‌اند. خیام در جایی ابن سینا را استاد خود می‌داند، ولی این استادی ابن سینا، سوی معنوی دارد.

آرامگاه حکیم عمر خیام نیشابوری


القاب خیام نیشابوری

حکیم حجة الحق، خواجه، امام، الفیلسوف حجة الحق، خواجه امام، حکیم جهان و فیلسوف گیتی، الشیخ الامام، الشیخ الاجل حجة الحق، علامهٔ خواجه، قدوهٔ الفضل، سلطان العلماء، ملک الحکماء، امام خراسان، من اعیان المنجّمین، الحکیم الفاضل الاوحد، خواجهٔ حکیم، الحکیم الفاضل، نادرهٔ فلک، تالی ابن سینا، حکیم عارف به جمیع انواع حکمت به ویژه ریاضی، مسلط بر تمامی اجزای حکمت و ریاضیات و معقولات، در اکثر علوم خاصه در نجوم سرآمد زمان، فیلسوف الوقت، سیدالمحقّقین، ملک الحکماء، الادیب الاریب الخطیر، الفلکی الکبیر، حجة الحق والیقین، نصیرالحکمة و الدین، فیلسوف العالمین، نصرة الدّین، الحیر الهمام، سیّدالحکماءالمشرق و المغرب، السیّدالاجل، فیلسوف العالم، به‌طور قطع در حکمت و نجوم بی‌همتا، علامهٔ دوران، بر دانش یونان مسلط و غیره.

شعر خیام , شعرهای خیام , شعر عاشقانه از خیام


گزیده بهترین رباعیات خیام نیشابوری

چون عهده نمی‌ شود کسی فردا را
حالی خوش کن تو این دل شیدا را

می نوش بماهتاب ای ماه که ماه
بسیار بتابد و نیابد ما را

گر می نخوری طعنه مزن مستان را
بنیاد مکن تو حیله و دستان را

تو غره بدان مشو که می می نخوری
صد لقمه خوری که می غلام‌ست آن را

هر چند که رنگ و بوی زیباست مرا
چون لاله رخ و چو سرو بالاست مرا

معلوم نشد که در طربخانه خاک
نقاش ازل بهر چه آراست مرا

شعر های خیام

رباعیات خیام

آن قصر که جمشید در او جام گرفت
آهو بچه کرد و شیر آرام گرفت

بهرام که گور می‌ گرفتی همه عمر
دیدی که چگونه گور بهرام گرفت

ابر آمد و باز بر سر سبزه گریست
بی باده ارغوان نمی باید زیست

این سبزه که امروز تماشاگه ماست
تا سبزه خاک ما تماشاگه کیست؟

اکنون که گل سعادتت پربار است
دست تو ز جام می چرا بیکار است؟

می‌خور که زمانه دشمنی غدار است
دریافتن روز چنین دشوار است

امروز ترا دسترس فردا نیست
و اندیشه فردات بجز سودا نیست

ضایع مکن این دم ار دلت شیدا نیست
کاین باقی عمر را بها پیدا نیست

رباعیات خیام , رباعی های خیام , مشهورترین رباعی خیام

ای آمده از عالم روحانی تفت
حیران شده در پنج و چهار و شش و هفت

می نوش ندانی ز کجا آمده‌ای
خوش باش ندانی به کجا خواهی رفت

شعر خیام در مورد شراب

ای چرخ فلک خرابی از کینه تست
بیدادگری شیوه دیرینه تست
ای خاک اگر سینه تو بشکافند
بس گوهر قیمتی که در سینه تست

ای دل چو زمانه می‌کند غمناکت
ناگه برود ز تن روان پاکت

بر سبزه نشین و خوش بزی روزی چند
زان پیش که سبزه بردمد از خاکت

این بحر وجود آمده بیرون ز نهفت
کس نیست که این گوهر تحقیق نسفت

هر کس سخنی از سر سودا گفتند
ز آنروی که هست کس نمی‌داند گفت

این کوزه چو من عاشق زاری بوده است
در بند سر زلف نگاری بوده‌ست

این دسته که بر گردن او می‌بینی
دستی‌ست که برگردن یاری بوده‌ست

این یک دو سه روز نوبت عمر گذشت
چون آب به جویبار و چون باد به دشت

هرگز غم دو روز مرا یاد نگشت
روزی‌ که نیامده‌ ست و روزی‌ که گذشت

بر چهره گل نسیم نوروز خوش است
در صحن چمن روی دلفروز خوش است

از دی که گذشت هر چه گویی خوش نیست
خوش باش و ز دی مگو که امروز خوش است

شعر خیام در مورد زندگی

پیش از من و تو لیل و نهاری بوده است
گردنده فلک نیز به کاری بوده است

هرجا که قدم نهی تو بر روی زمین
آن مردمک چشم‌نگاری بوده است

دو بیتی های خیام , دو بیتی عاشقانه از خیام , دو بیتی عارفانه از خیام

عکس نوشته رباعیات خیام برای پروفایل

تا چند زنم به روی دریاها خشت
بیزار شدم ز بت‌ پرستان کنشت

خیام که گفت دوزخی خواهد بود
که رفت به دوزخ و که آمد ز بهشت

ترکیب طبایع چون به کام تو دمی‌ ست
رو شاد بزی اگر چه برتو ستمی است

با اهل خرد باش که اصل تن تو
گردی و نسیمی و غباری و دمی است

چون ابر به نوروز رخ لاله بشست
برخیز و به جام باده کن عزم درست

کاین سبزه که امروز تماشاگه ماست
فردا همه از خاک تو برخواهد رست

زیباترین اشعار خیام نیشابوری

چون بلبل مست راه در بستان یافت
روی گل و جام باده را خندان یافت

آمد به زبان حال در گوشم گفت
دریاب که عمر رفته را نتوان یافت

چون چرخ به کام یک خردمند نگشت
خواهی تو فلک هفت شمر خواهی هشت

چون باید مرد و آرزوها همه هشت
چه مور خورد بگور و چه گرگ به دشت

چون لاله به نوروز قدح گیر بدست
با لاله رخی اگر ترا فرصت هست

می نوش بخرمی که این چرخ کهن
ناگاه تو را چون خاک گرداند پست

چون نیست حقیقت و یقین اندر دست
نتوان به امید شک همه عمر نشست

هان تا ننهیم جام می از کف دست
در بی‌ خبری مرد چه هشیار و چه مست

چون نیست ز هر چه هست جز باد بدست
چون هست به هرچه هست نقصان و شکست

انگار که هرچه هست در عالم نیست
پندار که هرچه نیست در عالم هست

آثار حکیم عمر خیام

دارنده چو ترکیب طبایع آراست
از بهر چه او فکندش اندر کم و کاست

گر نیک آمد شکستن از بهر چه بود
ورنیک نیامد این صور عیب که راست

اشعار عمر خیام , شعرهای زیبای خیام , اشعار عمر خیام نیشابوری

در پرده اسرار کسی را ره نیست
زین تعبیه جان هیچ‌ کس آگه نیست

جز در دل خاک هیچ منزل‌ گه نیست
می خور که چنین فسانه‌ ها کوته نیست

در خواب بدم مرا خردمندی گفت
کز خواب کسی را گل شادی نشکفت

کاری چه کنی که با اجل باشد جفت
می خور که به زیر خاک می‌باید خفت

در دایره‌ ای که آمد و رفتن ماست
او را نه بدایت نه نهایت پیداست

کس می‌نزند دمی در این معنی راست
کاین آمدن از کجا و رفتن به کجاست

در فصل بهار اگر بتی حور سرشت
یک ساغر می‌دهد مرا بر لب کشت

هرچند به نزد عامه این باشد زشت
سگ به ز من ار برم دگر نام بهشت

دریاب که از روح جدا خواهی رفت
در پرده اسرار فنا خواهی رفت

می نوش ندانی از کجا آمده‌ای
خوش باش ندانی به کجا خواهی رفت

مجموعه رباعیات خیام نیشابوری

ساقی گل و سبزه بس طربناک شده‌ست
دریاب که هفته دگر خاک شده‌ست

می نوش و گلی بچین که تا درنگری
گل خاک شده‌ ست و سبزه خاشاک شده‌ ست

عمری‌ست مرا تیره و کاری‌ ست نه راست
محنت همه افزوده و راحت کم و کاست

شکر ایزد را که آنچه اسباب بلاست
ما را ز کس دگر نمی‌باید خواست

رباعیات عمر خیام , رباعیات مشهور عمر خیام , رباعیات خیام نیشابوری

فصل گل و طرف جویبار و لب کشت
با یک دو سه اهل و لعبتی حور سرشت

پیش آر قدح که باده نوشان صبوح
آسوده ز مسجدند و فارغ ز کنشت

زیباترین دو بیتی های خیام

گر شاخ بقا ز بیخ بختت رست است
ور بر تن تو عمر لباسی چست است

در خیمه تن که سایبانی‌ست ترا
هان تکیه مکن که چارمیخش سست است

اشعار حکیمانه خیام نیشابوری

افسوس كه نامه جواني طي شد
و آن تازه بهار زندگاني دي شد
وآن مرغطرب كه نام او بود شباب
فرياد ندانم كی آمد و كی شد خیام

یک عمر به کودکی به استاد شدیم
یک عمر زاستادی خود شاد شدیم
افسوس ندانیم که ما را چه رسید
از خاک بر آمدیم و بر باد شدیم خیام

در کارگه کوزه گری بودم دوش
دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش
هر یک به زبان حال با من گفتند
کو کوزه گر و کوزه خرو کوزه فروش خیام

اسرار ازل را نه تو دانی و نه من
وین حرف معما نه تو دانی و نه من
هست از پس پرده گفتگوی من و تو
چون پرده برافتد نه تو مانی و نه من خیام

شیخی به زنی فاحشه گفتا مستی
هر لحظه به دام دگری پا بستی
گفتا شیخا هر آن چه گویی هستم
آیا تو چنان که می نمایی هستی خیام

آن به كه در اين زمانه كم گيري دوست
با اهل زمانه صحبت از دور نكوست
آنكس كه به جمگي ترا تكيه بر اوست
چون چشم خرد باز كني دشمنت اوست خیام

در هر دشتی كه لاله زاری بوده است
آن لاله ز خون شهرياری بوده است
چو برگ بنفشه كز زمين مي رويد
خاليست كه بر رخ نگاری بوده است خیام

خیام نیشابوری کیست , بیوگرافی خیام نیشابوری , زندگی خیام نیشابوری

عکس نوشته اشعار خیام برای پروفایل

چون آب به جویبار و چون باد به دشت
روزي دگر از نوبت عمرم بگذشت
هرگز غم دوروز مرا ياد نگشت
روزی كه نيامدست و روزی كه گذشت خیام

ای دل ز زمانه رسم احسان مطلب
وز گردش دوران سرو سامان مطلب
درمان طلبي درد تو افزون گردد
با درد بسازو هيچ درمان مطلب خیام

تا کی غم آن خورم که دارم يا نه
وين عمر به خوشدلی گذارم يا نه
پرکن قدح باده که معلومم نيست
کاين دم که فرو برم برآرم يا نه خیام

سبک شعری عمر خیام

نیکی و بدی که در نهاد بشر است
شادی و غمی که در قضا و قدر است
با چرخ مکن حواله کاندر ره عقل
چرخ از تو هزار بار بیچاره تر است خیام

ساقی ، گل و سبزه بس طربناک شده است
دریاب که هفته دگر خاک شده است
می نوش و گلی بچین که تا درنگری
گل خاک شده است سبزه خاشاک شده است خیام

افسوس که سرمایه زکف بیرون شد
در پای اجل بسی جگرها خون شد
کس نامد از آن جهان که پرسم از وی
کاحوال مسافران دنیا چون شد خیام

عمرت تا کی به خودپرستی گذرد
یا در پی نیستی و هستی گذرد
می خور که چنین عمر که غم در پی اوست
آن به که بخواب یا به مستی گذرد خیام

ای بس که نباشیم و جهان خواهد بود
نی نام زما و نه نشان خواهد بود
زین پیش نبودیم و نبد هیچ خلل
زین پس چو نباشیم همان خواهد بود خیام

دیدم به سر عمارتی مردی فرد
کو گِل بلگد می زد و خوارش می کرد
وان گِل با زبان حال با او می گفت
ساکن ، که چو من بسی لگد خواهی کرد خیام

این قافله عمر عجب می گذرد
دریاب دمی که با طرب می گذرد
ساقی غم فردای حریفان چه خوری
پیش آر پیاله را که شب می گذرد خیام

یک قطره آب بود و با دریا شد
یک ذره خاک و با زمین یکتا شد
آمد شدن تو اندرین عالم چیست؟
آمد مگسی پدید و ناپیدا شد خیام

از جمله رفتگان این راه دراز
باز آمده ای کو که به ما گوید باز
هان بر سر این دو راهه از سوی نیاز
چیزی نگذاری که نمی آیی باز خیام

شعرهای عاشقانه از خیام

ای صاحب فتوا ز تو پرکارتریم
با این همه مستی زتو هُشیار تریم
تو خون کسان خوری و ما خون رزان
انصاف بده کدام خونخوار تریم؟ خیام

بر خیر و مخور غم جهان گذران
خوش باشو دمی به شادمانی گذران
در طبع جهان اگر وفایی بودی
نوبت به تو خود نیامدی از دگران خیام

عکس نوشته رباعیات خیام برای پروفایل

عکس نوشته رباعیات خیام برای پروفایل

عکس نوشته رباعیات خیام برای پروفایل

عکس نوشته اشعار خیام برای پروفایل

عکس نوشته اشعار خیام برای پروفایل

در کارگه کوزه گری کردم رای
بر پله چرخ دیدم استاد بپای
می کرد دلیر کوزه را دسته و سر
از کله پادشاه و از دست گدای خیام

هنگام سپیده دم خروس سحری
دانی که چرا همی کند نوحه گری
یعنی که نمودند در آیینه صبح
کز عمر شبی گذشت و تو بی خبری خیام

اشعار و غزلیات سعدی

اشعار سهراب سپهری

اشعار شاملو

10 دیدگاه‌ها

  1. ممنون ازتون عالی بود همشون

  2. هنر نزد ایرانیان است وبس دریغا از امروز که هنر ایرانیان شده نوحه وشیون وگریه

  3. با سلام و درود،
    شاید گاهی اوقات از خود به پرسیم که چرا سرزمین پهناور ایران با داشتن چنین ستارگان تابناک احساس ؛ اندیشه و خیال در حیطه شعر و ادب ؛ حکمت و فلسفه ؛ معرفت و دانش ؛ عرفان و شوق ذوق و باور و ناباوری دینی، امروزه چنین وضع دلسوزانه ای به خود گرفته است؟ آیا توده های مردم مقصرند که کلام بزرگان جامعه خود را مطالعه و در نکرده ، یا کج اندیشی بزرگان و دوری آنان از حقیقت و واقعیت ، چنین وضعی را ایجاد نموده است؟ شاید جا داشته باشد که به اقتباس از مولانا در این زمینه بیت زیر را بسراییم!:
    جوامع صنعتی هفت شهر عشق عطار را گشتند و
    جوامع خود عطار هنوز در خم پس کوچه های مقنعه و چادر و چار قد می زیند.

  4. ما به خود می بالیم که چنین شاعران فارسی زبان داریم اما یک گله از ایرانی های عزیز دارم چیزهایکه مربوط به آنها نمی شود به خود ربط می تن بطور مثال مولانا جلاالدین محمد بلخی که از بلخ باستان می باشد و چندین شاعران دیگر وهمچنان دوتار ویا دمبوره که چندی پیش در یونسکو به نام خود ثبت کردند.

  5. ممنون استفاده بردیم

  6. بسیار زیبا، بسیار ممنون.

  7. لذت بردم ممنون ، باعث افتخاره همچنین شاعر و دانشمند هوشمندی

  8. آقای عبدالرزاق …بلخ صد و سی ساله از ایران جدا شده ، هرات همینطور، تا سمرقند و بخارا جزو سرزمین ایران بوده اند ..کمی سواد تاریخی و ادبی خود را بالا ببرید …فارسی زبان قوم ایرانی است …شما هم کمی گلایه کم کن ..اگر خود را ایرانی نمیدانی مشکل از توست .‌‌

  9. دلا خو کن به تنهایی
    که از تن ها بلا خیزد
    سعادت آن کسی دارد
    که از تن ها بپرهیزد….خیام

  10. دستمریزاد!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.